گزارشى از شرايط کار پرستاران خوزستان
ساناز عادلى

چند روز بیشتر به پایان سال باقی نمانده اما هيچکدام از مطالبات ما پرستاران پرداخت نشده است. فقط وعده و شایعه ميشنويم. اين وعده ها ادامه داره تا پایان سال برسه و به قول خودشون مطالباتمون بره تو دیون. بدهى هائى که هیچوقت پرداخت نميشه. هیچوقت ما پرستاران نفهمیدیم که این دیون چه معمائى است که کسی نتونسته حلش کنه!  

همکاران پرستاری که قرارداد ساعتى دارند همچنان ساعتی موندن. تازه 4 ماهه حقوق ساعتی 1400 تومنشون رو دریافت نکردند٬ کسی برای بیمه شون کاری نکرده٬ و همچنان با جيب خالى روزگار ميگذرانند. با اینکه دو ماه پيش نماینده اى ازاهواز اومده و حتی اسامیشون رو هم نوشته٬ اما هيچ چيز عوض نشده است. پرستاران قراردادی 3 ماه است که حقوق نگرفتند. حتی برای انتخابات نماینده ای از طرف دفتر رییس جمهور اومده بود. اما فقط ميان و ميرن. کسى هم جدى نميگيره. اين نمايندها از تمام بیمارستان ها اطلاع داشتند. حتی اعلام کردند در سطح استان 1000 کارمند که شامل پرستاران هم میشه ساعتی هستند. ولی میدونید که واقعیت را اعلام نمیکنند. چند وقت پیش هیاتی هم از طرف نظام پرستاری به همراه فردى بنام غضنفر میرزابیگی رییس سازمان نظام پرستاری به چند بيمارستان دزفول و شوش آمدند. زمان گردش استانی رئیس جمهور بود. وضعیت رو دیدند و با بچه ها هم صحبت کردند. اما همه چیز تکراریه٬ مثل تمام بازدید ها٬ حقى به ما نرسيد. سرميدوانند.

در مورد تشکل نيازش را همکاران ميبينند. میدونید که شرایط خیلی حساس است. یک مقدار سرخوردگی هم به تمام ترسها اضافه شده است. شرایط پرستاران هم وحشتناک تره. فضاى موجود مربوط به کل اوضاع جامعه است. چند ماه پیش ما برای کشور آرزوی پایان سال خوبی داشتیم. نه اینکه شرایط با وجود این همه هزینه هنوز مثل قبل باشه. اوضاع اقتصادی هم همه رو خسته کرده. فقر و ندارى و گرو گرفتن نان کارگران٬ بله این شیوه اى است که داره براى ما پرستاران و کارگران اجرا میشه. پول و نون که نباشه فکر سیاسی اجتماعی هم تحت الشعاع قرار میگیره. این چیزیه که من دارم تو پرستاران که کارمند هستند و تحصیلات دارند و بالاتر از اون باید مدد کار اجتماعی باشند٬ میبینم.

در مورد وضعیت همکاران
پرستاران قراردادی تا 2 سال پیش مدت سه سال تحت پیمانکار خصوصی بودند. حالا اعلام شده اون 3 سال به عنوان سنوات حساب نمیشه. یعنی 3 سال هیچ. پس چرا دولت داره اینقدر روی خصوصی سازی مانور میده؟ اینم خصوصی بود دیگه! فعلا تازه بهشون خبر دادند که براى سابقه کارشان سنوات نميگيرند. همکاران ناراحت اند و پیگیر شدند. 3 ماه حقوق نگرفتند. تفاوت احکام که به خاطر افزایش حقوق امسال بوده رو هم دریافت نکردند. به آنها گفتند اگر دریافت نشده این هم میره جز دیون. پرستاران رسمی و پیمانی هم که دیگه گروه خیلی خوبمون هستند٬ یک سال و نیم کارانه٬ 3 سال حق مسکن٬ 1 سال حق لباس٬ 1 سال جیره نقدی٬ و 4  ماه اضافه کارى را دریافت نکردند. اما عیدی 300 هزارتومنى گرفتند. 300 هزار تومن چیزه قابلی نیست که دولت بخواد بهش بنازه یا منت اش رو سرمون بزاره.

همه ما داریم زیر خط فقر حقوق میگیریم. اون هم کار ما که نیاز به آرامش داره. با حقوق 500 تا 600 هزار تومن که بیمه و مالیات امسال بیشتر ازش کم میشه. فعلا کاهش ساعت کار نداشتیم. قراره از ابتدای سال انجام بشه. سال آینده ولی چی؟ حتما یه فیلمی سرمون در میارن. اصلا بحثی هست در موردش و گفتن قراره سال آینده یه کاری بشه. ولی سال آینده هم مثل امسال به پایان میرسه و این ماییم که میسوزیم.

امثال به صورت ضربتی یه هفته مونده به انتخابات یک حکم حقوقی برامون اومد که 2 ماه بعد گفتن اشتباه بوده. بعد یک حکم جدید صادر شد با 30 تا 50 هزارتون کاهش حقوق و طی سه ماه پولی که تفاوت دو حکم میشد را ازمون کم کردند. باورتون میشه؟ ما اين مبالغ را به قسط پرداخت کردیم. بابت حکمی که برای جلب افکار صادر کرده بودند. اين شامل تمام بیمارستانهای ایران شده است. بچه های کرج٬ همدان٬ بيمارستانهاى خوزستان٬ قم٬ و همه جا همین را گفتند. باورش سخته اما واقعيت داره. ولی با این شرایط داریم کار میکنیم چون معتقدیم اوضاع ما باز بهتره تا کارگر شهرداری که 9 ماه حقوق نگرفته و مجبوره خودشو آتش بزنه. تا جایی که خبر دارم بعد از اون حادثه 2 ماه حقوق به کارگران شهردارى دادند. حدود یک ماه پیش باز یک تجمعی در مقابل درب شهرداری داشتند. ولی سریع به سمت داخل شهرداری و صحبت هدایتشون کردند. ولی 2 سال گذشته که تهدید کرده بودند که کار نمیکنند٬ عده اى از نیروهای بسیجی رو آورده بودند که شب آشغالها رو جمع کردند. بسيجى ها نقش اعتصاب شکن را هم ايفا ميکنند. کارگران شهردارى ترجیح دادند به خاطر حداقل بیمه شون برگردند سرکار. اما ما که توی بیمارستان ها هستیم و خانواده های کارگران شهرداری را میبینیم٬ متوجه ميشويم که بیمه شان پرداخت نشده و بعضی وقتها مجبور به فرار از بیمارستان میشن! چون پول ندارند.

پرستاران کلا اعتمادی به سازمان نظام پرستاری ندارند. همکاران تجمعاتی تو سطح بیمارستانها داشتند  که سریعا تهدید شدند. مثل بیمارستان امام تهران که خواهان مطالباتشون شدند. وضعیت خود بیمارستانها هم به مشکلات ما اضافه ميکند. اینکه بيمارستان به شرکت های دارویی بدهى داره و باعث شده شرکتهاى داروئى بسیاری از داروها و وسایل را تا تسویه بدهی ها به بيمارستانها ندهند. بيمارستانها هم بیماران رو با اینکه بیمه هستند مجبور به خرید داروها ميکنند. وسایل رو هم گاهی از شرکت هایی دیگه میارند که وسایلی هستند که کیفیت خیلی خوبی ندارند. ما پرستاران که با اونها کار میکنیم متوجه میشیم. يکى از همکاران ميگفت که حدود یک ماه است که دستگاه رادیولوژی و حدود 1 ساله دستگاه اندوسکوپی و 4 یا 5 ماهی هست که دستگاه اکو کاردیو گرافی خرابه. یعنی اینکه اين درمانگاه است اما وسايل کارش کار نميکنه. وقتی هم زمان ارزشیابی سالانه میشه تو یک فوریت دو هفته ای همه چیزو درست کرده٬ دستی به روی همه چیز میکشن و عنوان بهترین رو به دست میارن! و این مردم هستند که هیچی نمیدونند و ما هستیم که هیچی نصیبمون نمیشه.

چه کاری میشه کرد؟ زمانی که خطایی دیده میشه معمولا به مافوق شکایت میشه. وقتی همه با هم هستند و سر تا پا یه کرباسند٬ چه باید کرد؟ همه بيمارستانها همينه. بیمارستان نظام مافی شوش شرایط بدتری داره. اونجا با تعداد پرسنل کمتری کار میکنند٬ ماهانه هم 20 ساعت از اضافه کاريشون کم میشه. به این بهانه که سقف اضافه کار بالاست. بهشون میگیم شما دیگه کوتاه نیاید این دیگه خیلی زوره٬ میگند که سر لج میوفتن و شیفتای سنگین تر شب کاری بیشتر یا بخش سنگین تری بهمون میدن. اینه شرایطی که ما پرستاران داریم کار میکنیم. خودمون هم متعجبیم. *